سینه منزلگاه الماسی درخشان کرده ام
در تجارت وه چه سودی با دل ارزان کرده ام
چشم او دریای پرگوهر دلش امواج عشق
با چنین زیبا رخی پیمان چه آسان کرده ام
روز و شب در خواب من هردم نمایان میشود
با محبت های او شوقی فراوان کرده ام
گرچه دست سر نوشت بر سینه ام خنجر زده
با امید عشق او من سینه درمان کرده ام
اولین عشق است اما نا امید از وصل عشق
من نگین عشق او در سینه پنهان کرده ام
تقدیم به یگانه عشق حقیقی ام 《دنیز》
ابر آمد و از چشم ترش اشک چکید
بوسید لب کوه و به معشوق رسید
آه از دل کوه بخار شد بالا رفت
لرزید ز سرما و به تن کرد سفید
باد آمد و از حسد به خشم آمد و برد
این صحنه عاشقانه را رنگ پرید
عاشق نه سخن گفت نه نالید زهجر
ابر هرچه صدا کرد چیزی نشنید
بارید زخشم و ریخت بر دامن کوه
معشوق ندانست که عاشق چه کشید
تو آشیانه داری .بال داری .زیبایی .تو همیشه بالاتر از منی
نهخودتو با من مقایسه نکن.
من در حسرت آشیانه .پرواز کردنزیبا شدن.بالا بودن
قناری جون تو حتی صدای خوبم داری از نظر من شما پرنده ها ثروتمندترین موجودات جهان هستید
و اما ما آدما هم درد آشیانه هم درد پرواز هم درد زیبایی هم درد چشم و هم چشمی هم درد حسادت
هم درد دین هم درد مذهب هم درد قرض و وام هم درد درد داریم
به نظر تو انسانها چگونه اند؟؟؟؟
کودک درونم هنوز حسرت پرواز کردن را میخورد
هروقت پرنده ها پرواز میکنند چشمانم را میبندم .احساس میکنم من هم پرنده ام
اما هرچه دستانم را باز و بسته میکنم از زمین کنده نمیشم
عقلم میگوید دستت را باز نکن تو هیچگاه پرواز نخواهی کرد .
اما کودک درونم بهانه پرواز دارد.کاش در زندگی بعدی پرنده باشم
حالا درسته کامبوج ضعیفه ولی اگه دخترا نبودن نهایتش پنج تا گل میزدن بازیکنان
ما مردای ایران خیلی جوگیریمااااا چهارده تا گل به کامبوج گل زدن باور کنید اگه اسپانیا هم بود نهایتش یه گل کمتر میخورد
شما چه انرژی مثبتی دارید[خنده][نیشخند]
تو چه زیبا هستی
با نگاهت لب من خاموشست
و فقط محو تماشای نگاهت چشمم
پلک ها ممنوع از بسته شدن
دل من در سینه میلرزد
که مبادا برویی
دل من چون سگ ولگردی نیست
که به تکه نانی پی هرکس برود
عاشقت خواهد ماند
roman&deniz
به تماشای نگاه تو قسم
بعد از آنکه رفتی
روح من قبل از تو
ترک من کرد و دلم تنها شد
مانده ام با نگه خاموش و سرد عکست
به کجا مینگری .
آسمان تاریک است
ماه در پشت سرت مینگرد
قاب عکس دیوار.دردها در دل من قاب شدند
به تماشای نگاه تو قسم .قاب عکس دیوار
دوستت دارم دوسسسسستتت دارم دنیز جون
هر دم میبینمت
بدون تو کورم
ملکه قلبم
دنیز
حتی بمیرمم بازم زنده میشم تا دوباره رخ نازت را ببینم
کاش یه قلب دیگه داشتم تا عشق بزرگت را بیشتر از بیش جای میدادم
تا حدی عاشقتم که فکر خواب نیستم
من بزرگترین عاشق دنیام
من تورو صد برابر هزار برابر
من لیلا و مجنون و فرهاد و .رو ندیدم
چشمانم را میبندم و جز خودم عاشقتر نمیبینم
roman&deniz
در خیالاتم کسی پرسد زمن نام تو چیست
نام من با نام پیغمبر یکیست
مستعارت که نشان از خارجیست
این نوشته از درون کودکیست
عاشقی یا فارغ از این ماجرا
گر صداقت را بگویم نه چرا
آن کدامین دلبر دیوانه است؟
سینه منزلگاه آن پروانه است
نام او افشا توانی یا که نه
دیده چون اشک روانی یا که نه
بیت آخر های شعرم نام اوست
گر بخوانی شعر من خوب و نت
ای مسافر راستی نام تو چیست؟
خانه و میخانه و جام تو چیست؟
من همان معشوق پنهان توام
هردمادم در دل و جان توام
{raziye}{roman}
bad3
حالم که نمیپرسی از من زچه دلگیری
شاید زمن رسوا دلخور شدی و سیری
چون مرغ قفس تنها میخوانم و مینالم
ماندم که بیایی تو بر دست کمانگیری
از شومی تقدیرم چون لعبت دلگیرم
بر سینه تاریکم هردم بزنی تیری
آن رهگذر مغرور فارغ ز معایب بود؟؟؟
اورا به حرم خواندی بر من زده شمشیری
تو عاقل و فرزانه او آتش کاشانه
من کلبه ویرانه دیوانه زنجیری
دیوانه زنجیری.
درباره این سایت