محل تبلیغات شما

سینه منزلگاه الماسی درخشان کرده ام

در تجارت وه چه سودی با دل ارزان کرده ام

چشم او دریای پرگوهر دلش امواج عشق

با چنین زیبا رخی پیمان چه آسان کرده ام

روز و شب در خواب من هردم نمایان میشود

با محبت های او شوقی فراوان کرده ام

گرچه دست سر نوشت بر سینه ام خنجر زده

با امید عشق او من سینه درمان کرده ام

اولین عشق است اما نا امید از وصل عشق

من نگین عشق او در سینه پنهان کرده ام

تقدیم به یگانه عشق حقیقی ام 《دنیز》

هر چه گویی آن کنم......

معشوق ندانست که عاشق چه کشید....

تو آشیانه داری .......

کرده ,عشق ,سینه ,ام ,امید ,خنجر ,عشق او ,کرده اماولین ,درمان کرده ,سینه درمان ,من سینه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بازاریابی ومدیریت بازار درصنعت بیمه